آنچه که از دست هایت نصیبم شد
نگاه خیره ام
به سیگاری بود
که انگشتانت
سخت در آغوش می گرفتش
و
آنچه از سیگارت نصیبم شد
سکوتت بود
و نگاهت به نقطه ای نامعلوم...
آنچه که از دست هایت نصیبم شد
نگاه خیره ام
به سیگاری بود
که انگشتانت
سخت در آغوش می گرفتش
و
آنچه از سیگارت نصیبم شد
سکوتت بود
و نگاهت به نقطه ای نامعلوم...
امشب مخاطب تمام حرف های من تو هستی....!!!
خدایا با تو ام،حواست کجاست.....!!!؟؟
میخواهم خودی تر از تمام خودی هایم با تو سخن بگویم....!!!!
میخواهم بغض های فرو برده را بالا بی آورم.....!!!!
میخواهم فقط گوش کنی....!!!
امشب گوش شنوا میخواهم.....!!!!
ببینم ما را که فراموش نکردی؟هــــــــــــــــا....!!!؟
یا تو هم ما را فروختی،راستش را بگو....!!!!؟
کم کم کفر به سراغم می آید انگار...!!!
وقتی جای هیچ اُمیدی را برایم نمیگذاری....!!!
بیا کمی نزدیک تر......دمی هم با ما باش.....تاوانش هر چه باشد می پردازم.....!!
خدایا با توام،حواست کجاست.....!!!!
چـه سـاده
بـه اعـتبار دسـتـانـت
زمیـن خوردم !!!
رفتنت
آنقدر ها هم که فکر می کنی فاجعه نیست !!
من
مثل بیدهای مجنون
ایستاده می میرم ...
رو به آینه
لبانم را کج می بینم !
بس که
نیشخند زدم به این روزگار ...!
خدایا!
خــ ـوب میشـــ ـم....
تعداد صفحات : 6